آن دل که برده ای باز ده

روح پدرم شاد که می گفت به استاد

فرزند مرا هیچ نیاموز به جزعشق

****************************************************

غروب است و دلم از غم گرفته دلم از دوریت ماتم گرفته

برای قلب من خورشیدی اما مرا قلب تو دستکم گرفته

****************************************************

در این دنیا همه دیوانه اند یا رب

یکی دیوانه ی ثروت

یکی دیوانه ی شهرت

و من دیوانه ی او....

****************************************************

تکیه بر دیوار کردم خاک بر فرقم نشست

خاک بر فرقش نشیند انکه بایارم نشست

****************************************************

نام تو را اورده ام دارم عبادت میکنم

گرد نگاهت گشته ام دارم زیارت میکنم

دستت به دست دیگری از این گذشته کار من

اما نمی دانم چرا دارم حسادت میکنم

گفتی دلم رابعد از این دست کس دیگر دهم

شاید توبا خود گفته ای دارم اطاعت میکنم

من عاشق چشم تو ام تومبتلای دیگری

دارم به تقدیر خودم چندیست عادت میکنم

تو التماس می کنی جوری فراموشت کنم

با التماس اما تو را به خانه دعوت میکنم

گفتی محبت کن برو باشد خداحافظ ولی

رفتم که تو باور کنی دارم محبت می کنم

****************************************************

کنار اشنایی تواشیانه میکنم

فضایه اشیانه را پراز ترانه میکنم

کسی سوال میکند به خاطر چه زنده ای؟

و من برای زندگی تو را بهانه میکنم

****************************************************

افاق را گردیده ام

بسیار خوبان دیده ام

مهر بتان سنجیده ام

اما تو چیزی دیگری....

****************************************************

یادت میاد گفته بودی که عاشقا پیر نمیشن

حتی اگه که پیر بشن از عشق هم سیر نمیشن

یادت میاد گفته بودی هر چی گل شقایقه

می کارمش تو باغچمون به یاد هر چی عاشقه

یادت میاد گفته بودی رنگ چشامو دوست داری؟

هر وقت که خوابت نبره اونو به یادت میاری؟

یادت میاد گفته بودی من رو تو خوابت میبینی؟

اگه که خوابت نبره تا فردا تو فکر میشینی

****************************************************

تا که از جانب معشوق نباشد کششی

کوشش عاشق بیچاره همی بی اثر است

****************************************************

شبی پرسیدمش با بی قراری

به غیر از من کسی را دویت داری؟

دو چشمش از خجالت بر هم افتاد

میان گریه هایش گفت اری

****************************************************

من ان گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی ابی

ولی با حسرت و خاری پی شبنم نمی گردم

****************************************************

تا تو نگاه می کنی کار من اه کردن است

ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

****************************************************

اگر بعد از مرگم از تو پرسیدند : آن وجودي را كه زماني با تو ميديدند كه بود؟

بگو: دنيايي از عشق بود كه درحسرت رسیدن به كرانه عشق مرد.

بگو: ديوانه ی بت پرستی بود كه بتش را ديوانه وار دوست مي داشت.

بگو: اشك در بدری بود كه به هيچ ديده اي به جز ديده ی من آشيان نداشت.

بگو: برای اندك زمانی با من بود ولی تا آخرين لحظه هايش می گفت:

تــا ابـــد دوستت دارم

****************************************************

گفتم نرو پر پر می شم ، گفتی می خوام رها باشم

گفتم آخه عاشق شدم ، گفتی می خوام تنها باشم

گفتم دلم ، گفتی بسوز ، گفتم يه عمری باز هنوز

گفتم پس عمرم چی می شه ، گفتی هدر شد شب و روز

گفتم آخه داغون ميشم ، گفتی به من خوش می گذره

گفتم بيا چشمام به تو ، گفتی آخه کی می خره؟

گفتم منو جنس می ديدی؟ ، گفتی آره بی قيمتی

گفتم يه روز کسی بودم ، با من نکن بی حرمتی

گفتم صدام می ميره باز ، گفتی به درد بسوز بساز

گفتم حالا که پير شدم ، گفتی که از تو سير شدم